آموزش نویسندگییییییییییییییییییییی
توصیف
-------------------------
فکر میکنید از چه راههایی میتوانیم شخصیتها : زمان و مکان فضا و حوادث داستان را برای خواننده تشریح کنیم ؟
خب توضیح میدهیم و یا اصطلاحاً توصیف میکنیم.
توصیف دوشکل عمده دارد :
1- توصیف مستقیم
2- توصیف غیرمستقیم
واقعیت اینست که هر چه در تاریخ داستاننویسی جلوتر میرویم ، نویسندهها به توصیف غیر مستقیم متوسل میشوند و از توصیف مستقیم معمولاً فاصله میگیرند ، یعنی امروز نویسندهها شخصیتها را به گفت وگو و عمل وادار میکنند یا فضاهایی را تصویر میکنند تا خواننده خود از خلال تصویرها ، رفتارها و حرفها وضع و موضوع را درک کند .
توصیف مستقیم :
در توصیف مستقیم مهمترین نکتهای که باید به خاطر داشته باشیم این است که زیاد حرافی نکنیم ، مختصر و مفید بنویسیم با جملههای ساده و دقیق . چخوف نویسنده شهیرروس مثال جالبی در این زمینه دارد ، او میگوید : وقتی مینویسیم (مردی روی چمن نشست) خواننده مطلب را سریع میگیرد و اجازه تخیل دارد اما اگر بنویسیم «مردی کوتاه قد و باریک اندام با ریش حنایی رنگ بیسو صدا و با کمرویی درحالی که با ترس به اطراف نگاه میکرد روی چمن سبزی که قبلاً توسط رهگذران لگدمال شده بود ،نشست» این جمله مستقیماً و آناً به ذهن خواننده نمینشیند و به او اجازه تخییل را نمیدهد .
به چند نمونه توصیف مستقیم که ذیلاً آمده است توجه کنید « دکتر وارد سلف سرویس بیمارستان شد ، کتش را درآورد در کنار پنجره نشست ، خسته بود ، از بیماران زیادی عیادت کرده بود و امیدوار بود نیمساعتی بعد از ناهار استراحت کند .»
توجه کنید در مثال فوق ،شخصیت مشخص است که دکتر است مکان هم سلف سرویس بیمارستان، زمان نیز ظهرات حالت روحی دکتر نیز مستقیماً توصیف شده است ، بنابراین ما با یک توصیف مستقیم سر وکار داریم .
توصیف غیر مستقیم :
در داستاننویسی باید به یاد داشته باشیم که در دادن اطلاعات داستان نباید لذت کشف را از خواننده بگیریم ، یعنی باید اطلاعات را به گونهای به خواننده منتقل کنیم که او خودش موضوع را کشف کند مثلاَ به جایی که بنویسیم هوا گرم بود و یا شخصیت گرمش شده است . می نویسیم : با ریگهایی از عرق پشت پیراهنش را لککرده بود . از نور خورشید چشمانش را بست، دگمه یقه پیراهنش را باز کرد و تلوتلوخوران خودش را زیر سایه درخت کنار جاده کشاند.
و یا مثلاً بجایی که بنویسیم ، مرد دندانهای سیاهی داشت که یک توصیف مستقیم است مینویسیم: وقتی مرد میخندید و دندانهایش را نشان میداد به نظر میرسید انبوهی از غذاهای فاسد و کپکزده را در دهانش ذخیره کرده است و یا انگار یک شیشه جوهرسیاه در دهان مرد خالی کرده بودند .یک بار دیگر تکرار میکنم هیچگاه خواننده را ابله فرض نکنید ، اجازه بدهید تخیلش را به کار بیندازد ، بگذارید خودش چیزهایی را کشف کند ، در دادن اطلاعات نباید لذت کشف را از خواننده گرفت .
همانطور که گفته شده توصیف غیر مستقیم بر سر طرق به انجام میرسد ، گفت وگو ، از خلال تصویرها و فضاها و از راه عمل ، کنش و رفتارها ، در انتهای مبحث این هفته از هر سه شکل توصیف غیرمستقیم مثالهایی آورده شده است .
توصیف غیرمستقیم از طریق گفت و گو :
زبان با عصبانیت گفت : از جان من چه میخواهی چرا مزاحم میشوی ، هرچه داشتم را صرف مصرف الکل کردی ….
(مرد گفت) : ولی احتیاج دارم ….خواهش میکنم …. مریضم.
زن گفت : بگو ببینم پولی را که از پدرم گرفتی چه کردی ؟
- رد کردم.
+ برای چه؟
- من گدای صدقهبگیر نیستم.
توصیف غیرمستقیم از خلال تصویرها و توصیفها فضاها :
گامهای بلند و لاابالی بر میداشت ، همین طور که میگذشت خانه ملا اسحقجمو را شناخت ، بیدرنگ از پلههای نمکشیده آجری آن داخل حیاط کهنه و دود زده شد که دور تا دور آن اتاقهای کوچک با پنجرههای سوراخ سوراخ مثل لانه زنبور داشت . روی آب حوض ، خمه سبز بسته بود .بوی ترشیده با بوی پرک و سردابههای کهنه درهوا پراکنده بود .
توصیف غیرمستقیم از راه عمل و رفتار :
دخترک سطلی را که در دستش بود پرت کرد روی زمین طوری که آبهای توی سطل بیرون پاشید و شتگهای آب سر تا پای خودش و مادرش را خیس کرد . بعد هم جیغ کشید و پلهها را دو تا یکی بالا رفت صدای به همخوردن در اتاق از طبقه بالا مادرش را که مات مانده بود به خود آورد .